تمیزترین شهر جهان کجاست؟ 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

 مردم شهر کلگری کانادا به خود می‌بالند که شهرشان از نیویورک و لندن هم تمیزتر است.

سایت فرادید نوشت: تمیزترین شهرهای جهان از چه راه‌کارهایی برای تمیز نگه داشتن شهرها استفاده می‌کنند؟ آیا قوانین شهری سخت‌گیرانه و جریمه روشی کارآمد است؟

تعریف تمیزی در جوامع مختلف کمی متفاوت است. برخی از مردم چین را دیده‌ام که در خیابان‌های کاملاً تمیز آب دهان پرت می‌کنند. در آفریقا نیز گلدان‌های شکسته شده را کنار جاده می‌اندازند تا در طبیعت از بین بروند. در موناکو به شهروندانی که سگ همراهشان دارند کیسه‌های مجانی داده می‌شود تا در صورت نیاز فضولات سگ خود را تمیز کنند، هر چند برخی از شهروندان این کار را انجام می‌دهند ولی کیسه را در کنار جوی آب قرار می‌دهند تا بعداً جمع‌آوری شوند.

بر اساس فهرست اعلام شده توسط مؤسسه‌ی گلوبال فایننشال مِرسِر، شهر کلگری کانادا که پایتخت نفتی این کشور نیز هست در صدر تمیزترین شهرهای جهان قرار گرفته است. پس از کلگری، شهر آدلاید استرالیا، هونولولو در ایالت هاوایی آمریکا، مینیاپولیس در ایالت مینه‌سوتا آمریکا و شهر کوبه‌ی ژاپن قرار گرفته اند.

جالب اینجا است که شهرهای اروپایی در بخش برترین‌های این فهرست هیچ جایی ندارند. زوریخ سوئیس بسیار آرام است و سال‌ها است که در فهرست بهترین شهرهای زندگی بر اساس شاخص کیفیت زندگی که آن هم توسط مؤسسه‌ی مرسر منتشر می‌شود جایگاه دوم را اشغال کرده است. در آن فهرست شهر کلگری کانادا رده‌ی ۳۳ را دارد، اما زوریخ در فهرست تمیزترین شهرهای جهان هیچ جایی ندارد.

مطالعه‌ی انجام شده توسط مؤسسه‌ی مرسر بر پایه‌ی پنج عامل بهداشتی صورت گرفته است: موجودیت آب شرب و بهداشتی، مدیریت پسماند، کیفیت فاضلاب شهری، آلودگی هوا و ترافیک شهری. البته جالب اینجا است که وجود زباله به عنوان یکی از نمودهای پاکیزگی شهری جزو عوامل این مطالعه نیست.]شاید چون نبودنش بسیار بدیهی است![

البته اگر منصفانه نگاه کنیم، کلگری می‌تواند به خیابان‌های تهی از زباله‌ی خود نیز پز دهد. اگر شخصی ته سیگار خود را در خیابان بیندازد یا از پنجره‌ی اتومبیل آشغال به بیرون پرتاب کند ناگزیر به پرداخت جریمه‌ی چند هزار دلاری است. به نظر می‌رسد که این جریمه‌ی سنگین بر روی شهروندان تأثیر مثبتی گذاشته است.

مؤسسه‌ی مرسر فقط به این دلایل نبود که کلگری را تمیزترین شهر جهان انتخاب کرد. مدیریت پسماند شهر آلبرتای کانادا نیز مثال‌زدنی است، اما در کلگری مؤسسه‌های فعالیت می‌کنند که علاوه بر گسترش فضای سبز درصدد هستند نحوه‌ی زندگی مردم را به شکلی هدایت کنند که کمترین میزان پسماند را تولید کنند. به عنوان نمونه یک مؤسسه‌ی به مردم می‌گویند که چگونه یک وعده‌ی غذایی را سرو کنند و پسماند کمتری تولید کنند. این مؤسسه‌ از سال ۱۹۷۸ کار خود را شروع کرد و تلاش کرده تا سطح زندگی اجتماعی مردم از طریق خدمات، محصولات و آموزش‌های محیطی بهبود یابد. کلگری در نظر دارد که تا سال ۲۰۲۰ میلادی حدود ۸۰ درصد پسماند را از محل دفن زباله‌ها دور نگه دارد.

محال است که صحبت از تمیزی و پاکیزگی شهری به میان آید و نامی از سنگاپور برده نشود. در سنگاپور قوانین بسیار سخت گیرانه‌ای توسط نخست وزیر این کشور در دهه‌ی ۶۰ میلادی وضع شد و هنوز هم پابرجا است. لی‌کوان‌یو حدود نیم قرن پیش قدرت را در سنگاپور به دست گرفت و حالا سنگاپور مدرن مدیون او است.

جریمه‌ی ریختن زباله در خیابان در بار اول ۱۰۰۰ دلار است و اگر تکرار شود تا ۵۰۰۰ دلار باید جریمه پرداخت شود. البته فقط این نیست و اگر بار سومی هم وجود داشته باشد، علاوه بر جریمه‌ی شخص مجبور است که نشانی را به تن کنند که بر روی آن نوشته شده: من آشغال ریختم.

اگر کسی در سنگاپور آدامسش را جایی جز سطح زباله بیندازد محکوم به پرداخت ۱۰۰ دلار است. اگر شخص سیفون دستشویی عمومی را نکشد هم باید ۵۰۰ دلار جریمه دهد. تمامی این قوانین سخت‌گیرانه است و اصلاً فکرش را نکنید که می‌توانید از پرداخت آن شانه خالی کنید. حاصل کار نیز مشخص است: سنگاپور یکی از تمیزترین کشورهای دنیا است.

البته همیشه هم قرار نیست جریمه‌های سنگین وجود داشته باشد تا شهری تمیز باشد. شهر کینگالی پایتخت روآندا است و به خیابان‌های تهی از زباله‌ی خود می‌نازد. کینگالی شهری زیبا نیست و در فهرست مرسر هم جایی ندارد، اما به دنبال شرایطی خاص به یکی از تمیزترین شهرهای آفریقا تبدیل شده است. میدان‌های این شهر از تمیزی برق می‌زنند و چمن‌های خیابان نیز کاملاً تمیز هستند. زمانی که مردم در ترافیک هستند، برخی از خودرو خود پیاده می‌شوند تا با فضای سبز کنار خیابان عکس بگیرند.

پاکیزگی کینگالی نه به خاطر جریمه‌های سخت، بلکه به دلیل اصول اوماگاندا به این مهم دست یافته است. این واژه چندین معنا دارد و با جامعه و پرداخت هم مرتبط است. در قرن ۱۹ میلادی، مردم روآندا باید دو روز در هفته را در اختیار رهبر جامعه‌ی خود سپری می‌کردند. پس از اینکه بلژیکی‌ها بر این کشور غالب شدند، اصول اوماگاندا به عنوان اهرمی برای افزایش مسؤلیت‌های مدنی هر شهروند تبدیل شد. پیش از فاجعه‌ی انسانی روآندا در سال ۱۹۹۴، رئیس جمهوری این کشور جوونال هابیاریمانا پافشاری کرد که یک روآندایی واقعی باید به آن اصول وفادار باشد. او می‌گفت که یک روآندایی واقعی باید برای پروژه‌های ملی مانند مدرسه‌سازی، راه‌سازی، ساخت تجهیزات بهداشت شهری و مشابه آن به صورت داوطلبانه و رایگان برای دولت کار کند. بنابراین اصول اوماگاندا به تدریج برای تمایز دادن یک روآندایی واقعی از غیرواقعی مطرح شد.

پاول کاگامه در سال ۲۰۰۰ رئیس جمهور روآندا شد و او از اصول اوماگاندا برای جمع‌آوری اسلحه و خمپاره‌ها در پایتخت استفاده کرد. همچنین یک پروژه‌ی دیگر در این شهر راه افتاد که طی آن آخرین یکشنبه‌ی هر ماه عبور و مرور خودروها و حتی تاکسی‌های فرودگاه به مدت سه ساعت متوقف می‌شود و مردم کینگالی را تمیز می‌کنند. این روز اومونسی ووموگاندا نامیده می‌شود و تمامی افراد توانمند بین ۱۸ تا ۶۵ سال از نظر قانون مؤظف‌اند که در آن شرکت کنند. اولین تأثیر چنین اقدامی این است که مردم خودشان سعی می‌کنند کمتر آشغال بریزند.

مردم این شهر به خود می‌بالند که شهرشان از نیویورک و لندن هم تمیزتر است. شهردار این شهر نیز برنامه‌های آموزشی را برای دانش‌آموزان ابتدایی ترتیب داده تا فرهنگ‌سازی کند. این شیوه در برخی از کشورهای نه چندان ثروتمند دیگر هم جواب داده است. شهر دارالسلام در تانزانیا، پورتوریکو و جمهوری دومینیکن هم با این شیوه پیش رفته‌اند.

بنابراین می‌توان گفت سنگاپور با وضع قوانین سخت‌گیرانه به پاکیزگی شهری دست یافته و شهر کینگالی نیز از روی انگیزه و روحیه‌ی اجتماعی توانسته نامی برای خود دست و پا کند. شهر کلگری کانادا هم چیزی بین این دو است. پاکیزگی و بهداشت شهری امری حیاتی است که باید در الویت‌های شهری کشورها قرار گیرد.

منبع: http://www.shahrekhabar.com


برچسب‌ها: فرهنگ شهریپاکیزگی شهرمحیط زیست
[ چهار شنبه 27 خرداد 1394 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

شکارچی کهنه‌کار کُرد تفنگ شکارش را شکست.

اما نگاهی به این تصویر نیز بیندازیم:

و خوشا آنگاه که
شکارچیان انسان نیز تفنگ شکارشان را در هم شکنند..


برچسب‌ها: فتودردجنگهزینه های نظامیشکارچیان انسان
[ پنج شنبه 1 اسفند 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

خِرَد گوید مرا:

شاید که آری آن خدای بهتر از مادر

داناتر از دانش

کرده باشد امتحانی:

این پدر را مهر فرزندش

وان مَلَک را عشق یزدانی

ما ولی

تسلیم خواندیمش کزین

شیطان برون آمد و زان

آیین قربانی!


برچسب‌ها: کشتار و قربانی کردن حیواناتنقد آیین قربانیآزار حیواناتشعر انتقادی
[ سه شنبه 23 مهر 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

بدون شرح!

منبع: نامعلوم


برچسب‌ها: محیط زیستآزار حیوانات
[ پنج شنبه 5 مرداد 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

منبع:

http://raazebaghaa.ir


برچسب‌ها: محیط زیستآزار حیوانات
[ سه شنبه 27 تير 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

پرنده های قفسی

عادت دارن به بی کسی

 

عمرشونو کنج قفس

سر می کنن بی هم نفس
                           

نمی دونن سفر چیه

عاشق در به در کیه

هر کی بریزه شاه دونه

فکر می کنن خداشونه

یه عمره بی حبیبن با آسمون غریبن

این همه نعمت اما همیشه بی نصیبن

 

چه می دونن به چی میگن ستاره

چه می دونن دنیا کیا بهاره

چه می دونن عاشق میشه چه آسون

پرنده زیر بارون

تو آسمون ندیدن خورشید چه نوری داره

چشمه ی کوه مشرق چه راه دوری داره

فرقی نداره وقتی ندونی و نبینی

غصّه ت می گیره وقتی می دونی و می بینی



منابع: 

daftarkhaterat2011.blogfa.com

http://loverman20.mihanblog.com

birjand-kaftar.blogfa.com

data.polygon.vn

esteghlali.com

talae.persianblog.ir

http://www.shia-news.com

http://padidee.blogfa.com


برچسب‌ها: شعر فارسیمحیط زیستفقرتبعیض
[ دو شنبه 19 تير 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

این گفتار ماست:

میازار موری که دانه کش است..

شکستن شاخه ی هر درخت همچون شکستن بال فرشته هاست..

جنگل ها به منزله ی شُش های زمین اند در حفظ آنها بکوشیم..

و این هم کردار ما:


برچسب‌ها: محیط زیستآلودگی و تخریبفتودرد
ادامه مطلب
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

چه زیبا سخن می گوییم آنگاه که قصد داریم اوج انسانیت و فضایل اخلاقی فرهنگمان را به رخ دیگران بکشیم. سخن فردوسی را گواه می آوریم که:

میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است

ولی چون واقعیات را می بینیم؛ حکایت چیز دیگری است و به ناگاه در می یابیم که شعر فردوسی حکایت گر فقر و دردی است که در فرهنگ ما از گذشته های دور ریشه دوانده است.. اکنون سال هاست که بسیاری از حیوانات و جاندارن حیات وحش ایران رخت از این خاک برکشیده اند و نسلشان با شکار بی رویه منقرض گردیده است. وقتی در تاریخ هزاران ساله ی حکومت های این سرزمین، شکار به عنوان یکی از تفریحات و سرگرمی های شاهان و امیران به شمار آمده؛ به روشنی می توان دریافت که دیگر تکلیف باقی مردم چه بوده است:

 

اگر  ز  باغ  رعیت  مَلِک خورد سیبی

بر آورند  غلامان   او  درخت   از   بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد

زنند  لشکریانش  هزار  مرغ  به سیخ

  ( باب اول گلستان / حکایت 19 )

 

دیروز شاهی بود و مراسم شکاری، و امروز در عصر جدید قانونی است برای شکار همگانی

در سال 90 مجلس هشتم هدیه ای به حیات وحش ایران بخشید تا صد چندان زندگی جانداران شیرین جان را با تهدید مرگ رو به رو سازد.

 

«دیده بان حقوق حیوانات: شاید به جرآت بتوان گفت صدور مجوز قانونی سلاح شکاری که هدیه مرگبار مجلس هشتم به حیات وحش بود بدترین اتفاق زیست محیطی بود که در سال ۹۰ رخ داد زیرا به اعتقاد کارشناسان محیط زیست این اقدام زمینه‌ساز شکار بی رویه و نابودی همین اندک باقی‌مانده از گونه‌های درخطر انقراض است.

به گزارش مهر، سی ام بهمن ماه سال گذشته آخرین روز از مهلت ۳ ماهه‌ای بود که براساس آن افراد واجد شرایط و دارای اسلحه‌های شکاری غیرمجاز می توانستند در مرکز سلاح و مهمات وزارت دفاع ثبت نام کرده و مجوز سلاح شکاری دریافت کنند.»

منابع خبر و عکس ها:

http://www.tabnak.ir

http://arw.ir

 

 


برچسب‌ها: محیط زیست
[ پنج شنبه 24 فروردين 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

منابع عکس ها: httpgalery.pconline.ir

http://mohit-zist87.blogfa.com

 http://www.iranerooz.com

  http://www.mehrnews.com


برچسب‌ها: محیط زیستآلودگی و تخریبفتودرد
[ جمعه 19 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردمحیط زیست
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]


برچسب‌ها: فتو دردمحیط زیست
[ سه شنبه 2 اسفند 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

تشکیل سازنده های نمکی چند لایه و قطور و چند لایه در ساحل و کف دریاچه ، افت شدید آب و شوری 450 گرم در هر لیتر آب دریاچه ، امروز دیگر دریاچه را از آستانه تحمل هر موجود زنده ای خارج کرده تا مرگ قطعی پیش برده است . تمامی چشمه های آب شیرین جزایر دریاچه، مانند کبودان که زیستگاه 1114 راس قوچ و میش ارمنی بوده و یا جزیره زیبای اشک که زیستگاه 200 راس گوزن زرد ایرانی بودند امروز، کاملا خشک شده اند و با پس روی آب دریاچه این دو جزیره به همراه جزیره اسپیر به یکدیگر متصل شدند و اینک این 3 جزیره زیستگاه مشترک این دو گونه ارزشمند را تشکیل می دهند که متاسفانه در تمام نقاط اجساد گوزن ها و قوچ و میش ها به چشم می خورند. طبیعی است که این دو گونه با پسروی بیشتر آب دریاچه این زیستگاه ها را به سمت خشکی های اطراف دریاچه ترک خواهند کرد. اما تراژدی بزرگتر این بود که در یک پیاده روی در سواحل مشرف به دریاچه در کمتر از 200 متر با دهها جسد تازه و قدیمی از انواع پرنده مواجه شدیم که در میان آنها لاشه های بیشماری را لاشه پرندگان مهاجری رقم می زدند که فقط قصد عبور از منطقه را داشته اند. پرندگانی مانند انواع پرستوها، بادخورک ها، چک چک ها، چکاوک ها، زرده پره ها، سهره، بلدرچین، باکلان، عقاب، جغد، کلاغ، حواصیل ها و ... افسوس و هزاران دریغ دریاچه ارومیه که روزگاری پذیرای هزاران فلامینگو و پلیکان خاکستری و تنجه و انواع مرغابی برای زاد آوری بود امروز نه تنها دیگر یک قطعه از این پرندگان را در عرصه خود پذیرا نیست ، بلکه تبدیل به دام مرگ برای پرندگانی هم شده که فقط از آنجا عبور می کنند. در اطراف پاسگاه محیط بانی جزیره اشک که در گذشته نه چندان دور بی شک یکی از زیباترین پاسگاه های ایران زمین بوده است، نه از آن سر سبزی درختان بنه و کیکم خبری است نه از شکوه دریاچه حتی تا دور دست های آن.آنجه امروز باقی مانده، اجساد بی جان صد ها پرنده و دهها گوزن زرد و قوچ و میش است که به دلایلی معلوم و نامعلوم در شعاع کمی از پاسگاه جان داده یا در حال جان دادن هستند و قلب و روح هر بیننده ای را همچون گدازه های آتشفشانی می سوزاند. ما چه کردیم با این دریاچه و با این طبیعت بی بدیل؟ و چه پاسخی داریم برای آیندگان که نفرین شان را نثارمان خواهند کرد؟

 

 

 

منبع: http://www.iranazar.net

 


برچسب‌ها: فتو درد دردنوشته هامحیط زیستآلودگی و تخریب
[ جمعه 28 بهمن 1390 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب